معنای واژه غذا و ادرار شتر؟
سلام دوستان
شبهه ی زیر در برخی از سایت ها و وبلاگ ها و یا به صورت ایمیل در حال گردش است. این جواب را تا می توانید تکثیر کنید.
شبهه :
" از این به بعد از کلمه غــذا استفاده نکنید :
غذا در زبان عربی یعنی پس آب شتر یا همان ادرار شتر، که این هم یکی دیگر از ضربه های تازیان هست که به هنگام خوردن شام یا ناهار می گفتند بگویید غذا می خوریم.
به جای کلمه غذا از خوراک استفاده نمایید. خواهشمندم این دو مورد را به دوستان فارسی (پارسی) زبان خود گوشزد کنید. جهت اطّلاع بیشتر می توانید به لغت نامه دهخدا مراجعه کنید"
پاسخ:
من نمی دانم آیا برای دانستن معنای کلمه عربی باید به فرهنگ لغت فارسی مراجعه کنیم یا عربی؟ دوم اینکه همه می دانیم که تغییر معنای واژه ها در خود زبان یا پس از منتقل شدن به یک زبان دیگر امری عادی است. مثلا "لغت" در عربی به معنای زبان و در فارسی به معنای واژه است، یا اقتباس در اصل به معنای گرفتن (قبس) آتش است.
کلمه غذا که در حال حاضر در زبان فارسی به کار برده می شود در اصل غِذاء بوده یعنی با غین مکسور. این کلمه در عربی به همان معنای فارسی آن می باشد. ابن منظور در لسان العرب می گوید: غذا یعنی آنچه که خورده می شود و آنچه بدن با آن نیرو می گیرد چه خوردنی باشد چه نوشیدنی.(لسان العرب، ج ۱۵ ، ص۱۱۹) خلیل فراهیدی دانشمند ادبیات عرب و ادیب شهیر ایرانی می گوید: منظور از غذا خوردنی و نوشیدنی و شیر است و (در ضرب المثل) گفته شده است: شیر برای کودک غذاست و برای بزرگان هدیه.(کتاب العین، ج۴ ، ص۴۳۹ ) فیروز آبادی صاحب القاموس المحیط نیز گفته است: غذا یعنی آنچه بدن به آن نیرو بگیرد و از خوردنی و نوشیدنی ها باشد. (القاموس المحیط، ج۴ ، ص۳۶۹ )
این از معنای لغوی، حالا ببینیم که آیا خود عربها از واژه غذا استفاده می کردند یا نه. برایتان فقط دو مثال از احادیث می آورم و مثالها فراوان است.
در حدیث از امام صادق (ع) است: کل شیء یکون غذاء الإنسان فی مشربه و ملبسه فلاتجوز الصلاة علیه ( هر چه که از غذای انسان باشد چه خوردنی و چه نوشیدنی، نماز روی آن جایز نیست) وسائل الشیعة، ج۵ ، ص۳۴۶. همچنین در حدیث آخری از انس ابن مالک خادم پیامبر (ص) آمده است: إن رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم لم یجمع له غذاء ولا عشاء من لحم و خبز إلا علی ضفف ( هیچگاه غذا و شام پیامبر از گوشت و نان تهیه نمی شد مگر انکه افراد دیگری هم سر سفره آمده و با او شریک شوند (یعنی حضرت غذای فاخر را به تنهایی نمی خورد)) صحیح ابن حبان ج۱۴ ، ص۲۷۴
آیا منظور از غذای نماز گزار و غذای پیامبر در این دو حدیث آنی است که نویسنده این مقاله ادعا کرده است؟
اما آنچه که به معنای ادرار شتر است غذا نیست بلکه غذی است. یعنی الف آن ممدوده نیست بلکه مقصوره است مانند کبری. ابن منظور می گوید که غذی با یاء مقصور به معنای ادرار شتر است( لسان العرب، ج۱۵، ص۱۲۰) حتی همین کلمه هم بسیار قدیمی است و در فرهنگ لغتهای معاصر عربی یافت نمی شود ( در حدی که من گشته ام) و مطمئنم یک در دوهزار عربها هم معنای غذی را نمی دانند و این کلمه فقط در کتابهای قدیمی و لغتنامه ها مانده است.خود عربها هم حتی تا همین امروز از غِذا استفاده می کنند. حال اگر می خواهید هم در نوشتن و هم در گفتار از کلمه غذی بپرهیزید می توانید مثل برخی از لهجه های محلی فارسی که این کلمه را سالم نگه داشته اند بگویید غِذا با غین مکسور. تغییر حرکت و مفتوح شدن غین در زبان مردم که نمونه های آن در خود واژه های فارسی هم زیاد است (مانند : گَمان و گُمان، و رویکَرد و رویکِرد) که دیگر تقصیر عربها نیست.
پس آنچه که به معنای ادرار شتر است غذی است نه غذا. خود عربها غذا می خورند و ما هم با خیال راحت غذا می خوریم. الف غذای ما که ممدوده است!